اگرخیلی مهربان شود...ورق میزند...ولی اغلب ادم را مچاله
میکند...روزگار...!!!!
اگرخیلی مهربان شود...ورق میزند...ولی اغلب ادم را مچاله
میکند...روزگار...!!!!
در پیش چشــم همـه …
برای مـن دسـت نیـافتنـی بـودی …
حـرفـی نیسـت …
امـا بی انصـاف …
لااقـل در پیـش چشـم مـن …
بـرای همـه دم دستـی نبـاش …
آدمــها درســت وقتیــکه می فهــمند دوستــشان داری
مغـرور میـشوند ... وحشـی میـشوند ... لگد میـزنند !
دوســتت دارم هایـت را قایـم کـن . ایـن جمـله ارزانـت میـکند .....
باز هم مثل همیشه تنها میشوم دیوار اتاق پناهم
میدهد
بی پناه که باشی قدر دیوار را خوب میدانی
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟؟!
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند !
سایه روشن درخت به قدیمی خانه ی پدربزرگ...
کافیست ، برای من آشفته تا آرام بگیرم .
یاد دوران کودکی بخیر ...
ساعت هاست که فکر میکنم ؛ تا از تو .. برای تو بنویسم ...
اما ...
خودت که می دانی ! ... در مقابل تو ، چقدر ذهنم کند می شود !
آخر نمی شود از تو و یاد تو سریع گذشت .
اینایی که همیشه لبخند رو لباشون بود , شاد بودن همه رو میخندوندن , و فکر میکردید هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه ناراحتشون کنه اگر یه وقت دیدید ناراحتن , دیدید گوشه گیر شدن ,دیدید دیگه نه میخندن نه میخندونن بدون از جایی خوردن که هیچ وقت فکر نمیکردن
باز باران، با ترانه
نم نمک غبار دلتنگی می باره
روی بخار شیشه اسم تو، دوباره پیدا می شه
خنده رو لبای غمگینم، دوباره مهمون می شه
مثل قصه ها، تو اوج تاریکی
مثل یه معجزه، واسه نجاتم پیدات می شه
شادی از رویاهام می یاد به زندگیم
حتی وقتی خاطراتت تکرار می شه ...