تنهایی

تنهایی

تنهایی

تنهایی

۴۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

ی وقتایی هست که ...

باهاش قهری اما دلت هم براش خیلی تنگ شده...

همش می ترسی نکنه با هم قهریم بذاره بره یهو؟!

همش چشمت به راهه که از گوشیش برات پیام بیاد

پیام میاد اما اون نیست و مطابق معمول ایرانسله!

تا آخر شب منتظرش می مونی اما خبری از پیام نیست...با نگرانی می خوابی

صبح که از خواب پا میشی دو پیام برات اومده,خوشحال میشی

اولی رو باز میکنی میبینی ایرانسل,حالت گرفته میشه اما دومی خودشه ....

نوشته دیگه بهم زنگ نزن دارم ازدواج میکنم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۱
AmirHossein Aghagoltabar

چاقوی مهربانیم را خوردم!توهم اگر مهربان باشی شک نکن که یکروز خنجری فرو میرود...یا به


احساست، یابه غرورت،یابه آبرویت، یابه پشتت!من همینجا اعلام میکنم هرکس بسوی من می


آید،بایدآنقدر دستهایش رابازکند تامن به آغوشش اعتمادکنم، من ازترس پشت سر، نماز خواندن را


هم ترک کرده ام!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۷
AmirHossein Aghagoltabar

وقتی سگها در بیابان از گرگها رشوه میگیرند و مترسکها در مزارع با کلاغها


تبانی می کنند از وفا داری آدمها چه انتظاریست...؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۶
AmirHossein Aghagoltabar

خدایا زیر قولت زدی؟‏

گفتی حق انتخاب داریم پس چرا انتخابمان در آغوش دیگریست؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۲
AmirHossein Aghagoltabar

خدایـــــــــــا ، دخـلـَم با خرجـم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده



بودی تمام شد ، ولی دردم همچنان باقیست !!! بدهکار قلبم شده ام ،


میدانم شرمنده ام نمیکنی؛ باز هم صبـــــــر میخواهم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۱
AmirHossein Aghagoltabar

اینقدر از همه کس بد دیدم،که به چشمای خودم بد بینم،شاید دنیا خوبه ومن دارم،دنیا رو با دید بد میبینم.شاید


زود رنجمو مشکل بینم،که همه چیزو به دل میگیرم،زود قضاوت میکنم که میگم،در این دنیا رو گل میگیرم.اگه


سرتاسر زندگیه من مصیبته،اگه پشتم زخمیه خنجر یک رفاقته.مگه تقصیر منه؟ای خدا بگو اگه تقصیر منه؟چرا


بدبیاری توفال منه؟چرا تقویمه من ازغصه پره.چرا سرنوشت من شکسته،چرا دردا خارج از تصوره؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۹
AmirHossein Aghagoltabar

گفت جبران میکنم، گفتم کدام را؟ عمر رفته را؟ روی شکسته را؟ دل مرده اماتپیده را؟ حالا من هیچ؛


جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای؟ گفتم جبران

میکنی؟ گفت کدامش را...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۷
AmirHossein Aghagoltabar

پاییز فصل رسیدن انارهای سرخ است
وانار چه دل خونی دارد از رسیدن...!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۶
AmirHossein Aghagoltabar

تو به من خندیدی!و نمیدانستی،من به چه دلهره ای سیب را از دست بچه ی همسایه دزدیدم...باغبان از پی من تند دوید،سیب را دست تو دید،غضب الود به من کرد نگاه،سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک..وتو رفتی وهنوز،سالهاست که در گوش من ارام ارام،خش خش گام تو تکرار کنان،می دهد ازارم ومن اندیشه کنان،غرق این پندارم ک چراااا..خانه کوچک ما سیب نداشت!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۴
AmirHossein Aghagoltabar

هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته درمیاورم ؛میبوسمش ؛صیقلی عاشقانه ؛اندکی نمک به رویش؛نوازشش کرده دوباره بر سرجایش میگذارم.از قول من به آن لعنتی بگویید خیالش تخت من دیوانه هنوز به خنجرش هم وفادارم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۱
AmirHossein Aghagoltabar