تنهایی

تنهایی

تنهایی

تنهایی

تنهایی 0023

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۸ ب.ظ

بعضی وقتا به خودم قول می دم دیگه جوابشو ندم...
بهش محل نذارم...
صداشو نشنوم تا راحت تر به نبودش عادت کنم!!!!
ولی تا گوشیم زنگ میخوره نفسم میگیره...
آره شماره اونه ....
بعداز اولین زنگ جواب میدم...
حتی میگی "جانــــــــــــــــــم" !
نمی دونم چرا نمی تونم بعضی اوقات جلوی خودمو بگیــرم....
به گوشی نگاه می کنم,اصلا زنگ نخورده باز هم خیال کردم.....
به خودم میام,مادرم داره صدام می کنه...به شوخی می گه عباس کوچولو بیا شام.....
ههههع عباس کوچولو!!!!
آره هنوز کوچولوام فقط یه فرقی کردم اونم اینه که... اینه که...
بچه که بودم رختخوابم خیس میشد...
بزرگ که شدم بالشهام....
بچه که بودم شبها فکر میکردم فردا چی بازی کنم...
الان فکر میکنم فردا زندگی قراره چه بازی ای باهام بکنه...
توچی؟تو بچگیت کدوم بازی راهت ندادند که عقده ای شدی و اینجوری با دلم بازی کردی؟؟؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۵
AmirHossein Aghagoltabar

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی